این «تمرین و تکرار»ِ تکراری

همه میدونیم برای یادگرفتن هر مهارتی، «تمرین و تکرار» خیلی مهمه.

قاعدتاً این موضوع در نوازندگی هم صدق میکنه. اما تابحال فکر کردید که «چه جور تمرینی؟» و «چقدر تکرار؟»

نپرداختن به جزئیات این رهنمود ارزشمند، باعث میشه که به درد لای جرز هم نخوره.

اگه همینجوری بشینی قطعه‌ات رو بزنی و تکرار کنی، در بهترین حالت  حوصله‌ت سر میره و از پای تمرین بلند میشی و بعد از چندوقت هم میبینی اصلاً حس و حال تمرین نداری. 

میری میشینی توی کلاس ساز، مغز معلمت رو کار میگیری که «انگیزه‌ ندارم.» اون بینوا هم احساس میکنه اگه بذاره تو از رویاهات دست بکشی به بشریت یه چیز خیلی بزرگی مدیونه! و سعی میکنه «ریشه‌یابی» کنه موضوع رو. (دیس‌کِلِیمِر: بنده، هم اون شاگرده هستم، هم اون معلمه.)

در حالتهای بدتر هم که از بدشانسیت، آدم مصمم و باپشتکاری باشی، انقدر سر به ته میزنه قطعه‌ات رو که دستت از مچ تا گردن منقبض میشه دچار اسپاسم میشی و مجبور میشی با نوازندگی خداحافظی تراژیکی داشته باشی. (دیس‌کلِیمِر: این یکی من نیستم. خوشبختانه علاوه بر تمام نداشته‌هام، اقلاً پشتکارِ تمرینهای طولانی رو هم نداشته‌ام)

اما همین تکرار، اگر در قالب یک تمرینِ بابرنامه و آگاهانه باشه، نه تنها باعث بی‌حوصلگی و آسیب فیزیکی نمیشه، بلکه میتونه به همون ذهن‌آگاهی موقع تمرین کمک کنه و سوخت انگیزشی لازم برای ادامه رو برات فراهم کنه. میخوای بدونی چه‌طوری؟ بیا تا بهت بگم (فرمت دری وری های اینستاگرامی)


مدت زمان هر جلسه تمرینی

جو نگیردت دو ساعت تمرین کنی. وقتی آخرین باری که تونستی روی موضوعی متمرکز بمونی نهایتاً ده دقیقه بوده، یک ساعت دوساعت تمرین بی‌وقفه، غلطه. غلطِ اضافی هم هست. والا.

هر جلسه تمرینیت باید به اندازه‌ای باشه که «بتونی برای همه دقایقش برنامه داشته باشی و متمرکز بمونی. پس پیشنهاد میکنم از تکه‌های ده الی پونزده دقیقه‌ای شروع کنی.


تمرین آگاهانه

بذار خودمونیش رو بگم بهت؛ تمرین آگاهانه یعنی هرلحظه اگر یکی زد رو شونه‌ت پرسید «داری چیکار میکنی؟» صرفاً نگی «دارم ساز میزنم!» و بتونی دقیقاً اشاره کنی که 

  • داری روی کدوم قسمت از قطعه کار میکنی (کدوم میزانها؟ کدوم بخش؟ کدوم صفحه)
  • تو این بخش دقیقاً دنبال چه کیفیتی هستی؟ (تمپو؟ جمله‌بندی؟ انگشت‌گذاری؟)
  • با چه روشی داری سعی میکنی به هدفت برسی؟ (تمرین بسیار آهسته؟ تمرکز روی وزن دست؟ تمرین با فیگورهای نابرابر؟ اغراق در نوانس یک لایه صوتی؟)
  • برای اینکه این تکلیفت انجام شده تلقی کنی، دقیقاً باید به چه وضعیتی برسی؟ (به تمپوی چند؟ چه جزئیاتی از جمله‌بندی و بیان موسیقایی؟)


تکرارِ با برنامه

حالا که برای تمرینت تکلیف‌های دقیقِ کوچک مشخص کردی، میتونی انجامشون رو با یک شمارنده پیش ببری. (Counter - دم دستی‌ترین کانتر هم همین صلوات‌شماران. سی هزار تومن. خلاص).

  • چرا تو ذهنم نشمرم؟

چون انرژی میبره ازت سر تمرین. ما همه جزئیات تمرینمون رو داریم سعی میکنیم بی‌دغدغه و متمرکز پیش ببریم. اگه قرار باشه یه عدد رو هی یادمون باشه، بدجور حواسمونو پرت میکنه.

  • چرا با گوشی نشمرم؟

به من بگو آخرین باری که گوشیتو باز کردی مترونوم پلی کنی و سر از اینستاگرام و تلگرام درنیاوری کِی بوده؟! درسته حالا این مطلب رو تا اینجاش خوندی و یعنی مشتاق تمرین باتمرکز هستی. ولی جو نگیردت فکر کنی خیلی مقاومی به حواسپرتی‌های گوشی موبایل! صلوات‌شمار هم نداشتی، یه کاغذ بذار جلوت ده تا دایره کوفتی بکش روش؛ هربار اون غلطت رو کردی یکی از دایر‌ه‌ها رو ضربدر بزن.

  • چه اصراریه حالا بشمرم؟

بخاطر اینکه اولاً آدمیزاد وقتی تو مرز بی‌حوصلگی قرار میگیره، زمان براش کش میاد. فکر میکنه وای این قسمت رو صدبار زدم دیگه بسه. اون کانتر وامونده ولی اگه جلوت باشه، میبینی مثلاً کلاً تا الان شده چهاربار. کمک میکنه بشینی سر جات وول نخوری.

و ثانیاً آدمیزاد، بنده‌ی تلاش و پاداشه. همین کارِ رو مخ که فلان تکه رو باید ده بار بزنی، هر یک باری که به تهش میرسی و یه بار دکمه اون کانترت رو فشار میدی، یه کیف کوچکی میکنی (ظاهراً بهش میگن فرایند آزادسازی دوپامین. یا مجموعه‌ای از فرایندها که نمیدونم چی‌ان ولی کیف میده و آدم میخواد دوباره انجامش بده.)

این لذت کوچکی که تجربه میکنی، قطعاً قرار نیست انگیزه و شور و اشتیاق بهت بده که ده سال ساز بزنی؛ ولی اقلاً اونقدری شارژت میکنه که دلت بخواد دوباره اون تکلیفت رو انجام بدی و فشردن دکمه کانتر رو تجربه‌ کنی. همینم کافیه والا.




نظرات

دیدگاه خود را بنویسید

©2022 Reza Seyedi. All rights reserved.