سلفژ (solfege)، الفبای موسیقیه؛ همونطور که در زبانهای دیگه ما روی هرکدوم از آواها اسمی میگذاریم، در سلفژ هم روی هر نتی (هر صدایی) یک اسمی میگذاریم. این اسمها رو قطعاً شنیدید؛ دو، رِ، می، فا، سل، لا، سی؛
سلفژ کمکمون میکنه بتونیم زیروبمی این صداها رو با شنیدن تشخیص بدیم و بتونیم درست بخونیمشون.
این مهارت گره میخوره با مهارت Sight Reading (دیدخوانی) که کمک میکنه خط نوشتاری موسیقی رو بتونیم بخونیم و نهایتاً درکی به ما میده که میتونیم با نگاه کردن به موسیقی نوشته شده، بدون اینکه روی ساز اجراش کنیم، تصور کنیم که قراره چه صدایی بده.
حتماً خیلی جاها این دو اسم «سلفژ» و «آواز» رو درکنار هم شنیدید؛ برای یک خواننده لازمه که سلفژ بلد باشه تا هم گوشش به زیروبمی صداها حساس باشه، هم درک درستی از کشش زمانی نتها و شکل اجرا شدنشون داشته باشه.
مهارت دیدخوانی (Sight Reading) که در سلفژ آموخته میشه، به یک خواننده کمک میکنه بتونه موسیقی رو با رعایت دقیقترین جزئیات، از روی متن نوشته شده اجرا کنه.
پس برای خواننده شدن، سلفژ لازمه ولی قطعاً کافی نیست. چون شما نیاز دارید تا در کلاس آواز با مبانی تنفس، کار با اندامهای صوتی و صداسازی آشنا بشید و تکنیکهای آواز رو یاد بگیرید و این مباحث، جزو طرح درس کلاس سلفژ نیستن.
اصلاً اینطور نیست! همونطور که در تعریف سلفژ گفتیم، بهمون کمک میکنه گوشمون به جزئیات صداهای موسیقایی حساس بشه؛ جزئیات مهمی مثل زیروبمی دقیق و کشش زمانی، فواصل موسیقایی، هویت آکوردها و... و گفتم که سلفژ بهمون کمک میکنه بتونیم با نگاه کردن به نتهای نوشتهشده قطعه، اون رو در ذهنمون بشنویم و درک بهتری از موسیقی داشتهباشیم، به همین دلیل، بدون داشتن مهارت سلفژ، مسیر نوازندگی و آهنگسازی هم براتون سختتر و مبهمتر خواهد بود.
همونطور که گفتیم کلاس سلفژ قراره به ما مهارتهای مختلفی رو بده و ما در کلاس سعی میکنیم این مهارتها رو بطور جداگونه به موازات هم یادبگیریم.
نتخوانی – پارلاتی: در این بخش، موقع دیدخوانی فقط اسم نتها رو میگیم؛ بدون رعایت زیروبمیشون.
وزنخوانی (ریتم): تمرکز این بخش روی رعایت صحیح ارزشهای زمانیه. یعنی فیگورهای ریتمیک مختلفی رو که نوشته شدهن، در ابتدا بدون در نظر گرفتن اسم نت و زیروبمی اون نت، و فقط با دقت به ارزش زمانی و زمان اجرا شدنش، میخونیم.
کانتاتی: این بخش روی اجرای صحیح زیروبمی نتها تمرکز میکنه؛ سابقاً، دو روش برای یادگرفتن این مهارت وجود داشت:
روش اول: فاصله. یعنی زیروبمی هر نت رو با توجه به نسبتی که با زیروبمی نت قبلی اجرا شده داره پیدا میکنیم.
روش دوم: جاذبه. در این روش، ما زیروبمی هر نت رو باتوجه به نسبتی که با «نت اصلی تنالیته» (تُنیک) داره پیدا میکنم.
البته روش دیگری برای اجرای صحیح زیروبمی نتها وجود داره؛ روشی که تاحدودی ترکیبی از روشهای فاصله و جاذبهست و کمک میکنه با توجه به فضای هارمونیکی که ملودی داره، زیروبمی نتها رو پیدا کنیم. کتابهایی مثل A New Approah to Sight Singing خیلی خوب بر این اساس پیش رفتهن. شنوایی: همه کسانی که اندامهای مربوط به شنواییشون سالمه، میتونن صدا رو بشنون؛ اما نکته اینجاست که چقدر میتونیم این صداها رو دقیق تحلیل کنیم؟ همونطور که یک نقاش، جزئیات منظره روبروش رو با بیشترین دقت میبینه و ویژگیهای مختلف زوایای مختلف، نور و رنگهای مختلف رو خیلی خوب میتونه از تحلیل کنه، یک موزیسین هم برای اینکه بتونه در فرآیند نوازندگی یا خوانندگی یا آهنگسازی به جزئیات بیشتری بپردازه و اثر غنیتری ارائه کنه، در وهله اول نیاز داره که خیلی خوب «بشنوه».
سلفژ رو هم مثل خیلی مهارتهای دیگه میشه با کتابها و ویدئوهای آموزشی یاد گرفت. اما اگر قصد دارید بصورت خودآموز پیش برید، مواظب چند نکته باشید:
دنیای اینترنت، بخاطر آزادی کاربرها در محتوا (که البته به خودی خود اتفاق خوبیه) و البته ممیزی نشدن تکنیکال محتوای آموزشی، پر از ویدئوها و مطالبیه که حاوی اطلاعات غیرمفید یا اشتباه هستن و ممکنه مسیر فراگیری شما رو منحرف کنن. دقت کنید تعداد مخاطبهای یک ویدئو یا یک کاربر در یوتیوب و اینستاگرام، لزوماً دلیلی بر کیفیت بالای اون محتوای آموزشی نیست؛ عوامل دیگری در این موضوع دخیل هستن (مثل اصول دیجیتال مارکتینگ، عناصر بصری ویدئو و...) اگر قصد دارید از درست بودن مسیری که یک کورس ویدئویی جلوی پاتون میذاره مطمئن بشید، بهتره درباره مدرس اون دوره و مبانی نظری دوره تحقیق کنید.
سنجش درست و نادرست بودن روش تمرین، کار سختیه. تصور کنید من با یک سری ویدئوی آموزشی بخوام ریاضی یاد بگیرم؛ مدرس اون ویدئو، یک تمرینی میده، که قراره به یک نتیجه مشخصی برسه. اگر من اون تمرین رو درست حل کرده باشم، میبینم که به نتیجه مطلوب رسیدهم وگرنه متوجه میشم که یک جای حل مسئله مشکل داشته.
اما در مورد مهارت سلفژ، اینطور نیست. یعنی ما در هر مرحلهای از ارتقا مهارتهامون در سلفژ، باید تمرینهایی رو بخونیم که هنوز گوشمون نمیتونه تشخیص بده درست میخونیمشون یا نه! (یکی از مهمترین برتریهای شرکت در کلاس به کورس ویدئویی و کتاب، همینه)
البته میتونید برای سنجیدن درست یا اشتباه بودن تمریناتتون (خصوصاً در زمینه کانتاتی) از نرمافزارهایی استفاده کنید که نتهایی رو که میخونید با دقت خیلی بالایی تشخیص میدن و میتونن تصحیحتون کنن؛ نرمافزارهایی مثل Sing And See (برای ویندوز) و Vocal Pitch Montior (Nail the Pitch) برای اندروید و IOS.